کد مطلب:36150
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
ديدگاه « ابوعلي سينا» درباره معاد چيست؟
در حقيقت معاد جسماني مورد قبول شيخ جدا از معاد مورد نظر فارابي نيست آنجا كه ميگويد: به نظر ميرسد كه آنچه را كه برخي از علما گفتهاند درست واستوار باشد آنگاه نظريه وي را چنين نقل ميكند: نفوسي كه از بدنها جدا ميشوند و در آنها گرايش و توجه به جهان بالا نيست، نه كمالي دارند كه با آن كمال خوشبخت شوند و نه شوق به كمال دارند كه بخاطر محروم بودن از آن بدبخت گردند، بلكه تمام فعاليتهاي نفساني آنان متوجه جهان پايين و مجذوب عالم اجسام است، و از طرفي در موجودات سماوي و مواد آسماني مانعي نيست كه موضوع فعاليت چنين نفوسي باشد، در اين صورت چنين انساني آنچه را كه از احوال اخروي معتقد بود، ادراك ميكند و اين اجرام سماوي، وسيله تخيل و تحقق صور آنها مي شود و بدين وسيله اين نفوس آنچه را كه در دنيا به آنان گفته بودند، از احوال قبر و رستاخيز و پاداشهاي اخروي و عقابهاي موعود، مشاهده و دريافت ميكنند.
تصور نشود كه اين صور خيال كه در رستاخيز مشاهده ميشود، از صورتهاي حسي ضعيفتر است بلكه از نظر تاثير و صفا برتري دارند، همچنانچه صورتهاي رؤيايي بالاتر از صورتهاي حسي است از اين گذشته، صورتهاي اخروي از نظر استقرار، از صورتهاي رؤيايي نيز پايدارتر ميباشند زيرا به خاطر برطرف شدن موانع تجرد و صفاي قابل (بدن سماوي و يا بدن دخاني و هوايي) اين صور استوارتر خواهند بود.
اصولا در عالم بيداري و در عالم رؤيا، انسان صور ذهني را درك ميكند نه واقعيت خارج را، چيزي كه هست در عالم رؤيا، توجه به صور از درون آغاز ميگردد و در عالم بيداري از خارج شروع ميشود و آنگاه كه صورتها در نفس ترسيم يافت، ادراك مشاهدي تحقق مييابد و بالاخره آنچه مايه لذت و يا سبب آزار است صورتهاي ذهني است نه موجود خارجي.
اين قسمت از كلام شيخ مربوط به سعادت و شقاوت هاي پايين نسبت به نفوس ناقص است اما نفوس تكامل يافته، از اين اوضاع و احوال دورند و خود به خود و بدون بدن، به كمالات ذاتي نائل ميآيند و در لذت حقيقي فرو ميروند و از نگرش به عالم پستتر (دنيا) و جهاني كه در آن زندگي ميكردند دوري ميجويند و اگر هم آثاري از اين نوع گرايش در وجود آنان باشد، به خاطر همين گرايش رنج ميبرند و از كاروان (عليين) عقب ميمانند تا اين حالت و گرايش از آنان زائل گردد.(شفاء مقاله 9
ص 431)
همين طور كه ملاحظه ميفرماييد انسانها در نظر شيخ بر دو نوعند:
1ـ گروهي كه گرايش خود را از بدن قطع كرده و متوجه عالم عقل بوده و از طريق لذتهاي عقلاني كه درك عالم بالا است و يا محروميت از اين لذتها كيفر و پاداش ميبينند.
2ـ گروهي ديگر كه از نظر تكامل به حدي نرسيدهاند كه علائق خود را از بدن و جهان ماده قطع كنند، نفس آنان به جسم فلكي و يا به بدن هوايي و دخاني تعلق مي گيرد و در همين حالت مطابق ملكات خود، صورتهائي را ادراك ميكنندكه اين صور به خاطر نوراني ويا ظلماني بودن، براي آنان پاداش و كيفر به حساب ميآيند.
از اين بيان روشن ميشود كه قسمت اخير كلام شيخ كه درباره استواري صور خيالي سخن ميگويد و با مقايسه صور اخروي با صور رؤيايي، و حسي، قسم نخستين را پايدارتر ميداند، نظر جديدي نيست، بلكه توضيح نظر فارابي است. بنابراين آنچه از ظاهر كلام صدرالمتالهين استفاده ميشود ( كه اين خود يك نظريه جداگانه است)، صحيح و استوار نميباشد، بلكه در اينجا يك نظريه است كه فارابي و شيخ و به نقل صدرالمتالهين غزالي نيز آن را برگزيده است.
منشور جاويد ج 9
آية الله جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.